قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

دلم میگیره ، منم آدمم ...

HTML clipboard

حس خیلی بدی داره وقتی که با یک لبخند کوچیک  ،یک دل آسمونی رو میشکونیم ... حس خیلی بدی داره وقتی با یک نگاه ؛ یک زندگی  رو ویرون کنیم ... حس خیلی بدی داره وقتی با چند کلمه وجود یک آدم رو نابود کنیم ... 

چند وقتی هست با این مسائل خیلی مواجه میشم ، بیشتر از اونی که فکرش رو میکنین ، یکیش رو دوست دارم بیام اینجا بگم . توی کتابخونه که با چند تا از دوستام میریم ، یکی هست که اخلاقش با بقیه فرق میکنه ، یکی هست ظاهرش با ما فرق میکنه ، یکی هست راه رفتنش با ما پسرا فرق میکنه ... پسری که هردفعه میبینمش اوج ناراحتی رو می تونم از ذهنش بخونم . اوج دل شکستن رو ،  وقتی می بینه همه یک جور دیگه بهش نگاه میکنن وقتی میبینه همه با تحقیر و با تاسف بهش نگاه می کنن . وقتی میبینه حتی با یک کلمه صحبت کردن بلندش همه بهش میخندن ... چقدر سخته   از خودم و پسرایی مثل خودم بدم اومد ... حالا هر مشکلی که باشه ، وقتی من و امثال من بدونیم که این مشکل دست خود آدم نیست ، این ظاهر دست من و تو نیست ، این اخلاق دست من و تو نیست ، هیچ وقت این کار رو نمیکردیم . پسری که می گفتم دو جنسه هست ... خیلی بهش فکر کردم ، یعنی تقصیر اون چی بوده که اینجوری به دنیا اومده ... ؟ نمی دونم هنوز توی این قضایا نتونستم با خودم و البته خدا کنار بیام... !


این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که در گردن او می‌بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است


پ.ن : رومینا هم خوب شد ، به مهربونی خدا شک نداشتم !

 

 



To me you are the World

We never know The Love of our Parents until we become One



تاج از فرَقِ فَلَک برداشتن ،

جاودان آن تاج بر سرداشتن ،

در بهشت آرزو ره یافتن،
هر نفس شهدی به ساغر داشتن،
روز در انواع نعمت ها و ناز،
شب بتی چون ماه در بر داشتن ،
صبح از بام جهان چون آفتاب ،
روی گیتی را منور داشتن ،
شامگه چون ماه رویا آفرین،
ناز بر افلاک اختر داشتن،
چون صبا در مزرع سبز فلک،
بال در بال کبوتر داشتن،
حشمت و جاه سلیمانی یافتن،
شوکت و فر سکندر داشتن ،
تا ابد در اوج قدرت زیستن،
ملک هستی را مسخر داشتن،
برتو ارزانی که ما را خوش تر است :

لذت یک لحظه “مـــادر” داشتن !


پ.ن : خوندن شعر سخت هستش بخاطر کلمات به کار رفته اما شعر با معنی و قشنگی هست و البته شاعر این شعر رو پیدا نکردم اما خیلی شبیه شعر های خیام میزنه


پ.ن 2: انتخابات تموم شد با همه ی شبهاتش ، اگر انتخاب مردم بود تبریک میگم به همه طرفدارانش و اگر هم نبود، خودشون باید جواب خدا رو بدن .


پ.ن 3 : واسه رومینا دعا کنین خوب بشه .

تقدیم نوشت

زبان جمله گرچه گنگ و پای کلمه لنگ است

نام نازنینت امروز در شعر من پررنگ است

لحظه می دانم برایت نای گذشتن ندارد

لحظات من اما با غم تو هماهنگ است

تیشه را با زهر صبر به کوه فروزن

دنیایی دیگر پشت این کوه سنگ است

دستت بر در باشد ، خبری دارم

دل یک عمر خوشبختی برایت تنگ است

دیده از جفای آسمان داغ مدار

این قصه پایانش اما قشنگ است


این شعر تقدیم به کسی که این روزا غم بدجوری به به جونش افتاده .... (رومینا )


 

***

"پستی ها و بلندی های زندگی ،گهگداری انتظار و خیلی اوقات شکسته شدن ها ، مخصوصا وقتی دقیقا  "شکست" تلقی میشن ، خوب می دونم چقدر می تونن آزار دهنده باشن  و مایه عذاب باشن   اما چیزی که من فهمیدم ، چیزی که من از اعماق وجودم درکش کردم و بارها   تجربه کردم ، نه تنها نظرم بلکه کلا عقیدم رو در این مورد تغییر داده .اشتباه نکنین اصلا نمی خوام بگم بعد از هر شکست یک پیروزی هست ، من از مسیری میگم که پیش پا داریم و مسیری که گذروندیم صحبت میکنم . چقدر معنا داره ، بعد از یک مدت به جاده ی گذشته که نگاه می کنی  ، این رو می فهمی .... آها !  اگه اون موقع این چاله پیش پام سبز نمی شد به چه مشکلاتی که بر نمی خوردم ...

نه همیشه ، بلکه گاهی هم باید مشکلات رو پذیرفت و برای پیروزی امید داشت .


پ. ن  :

دارم با خودم کلنجار میرم این جند روز یک پست سیاسی بنویسم ، اما دلم نمی یاد . 


بعد نوشت :(ویرایش دو سه روز بعد!)

۲ - بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد ... (اتهامات وارده به زهرا رهنورد، که  البته نمیشه اسمش رو گذاشت اتهام، بلکه تحریب ایشون کلی ناراحتم کرد... )