سلامی دوباره . بعد ازاشعار یغما گلرویی و فریدون مشیری ــــ دخترِک ــــ دوبیتی های فریدون ـــ در این پست چند بیت از زیباترین اشعاری که تماماٌ برای من خاطره اند رو مرور میکنیم . به امید اینکه لذت ببرین
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.
***
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
***
میسوزم از این دوروئی و نیرنگ
یک رنگی کودکانه میخواهم
ای مرگ از لبان خاموشت
یک بوسه ی جاودانه میخواهم
***
گفتی از تو بگسلم ..... دریغ و درد
رشته وفا مگرگسستنی است
بگسلم زخویش و ازتو نگسلم
عهد عاشقان مگرشکستنی است .
**
عزیزم ممنون که قدم رنجه فرمودید و به ماسر زدید
امید وارم که همیشه به ما سر بزنین
سلام دوست عزیز...............وبلاگ تیره ای نداری........نور..........عشق ..............امید.....این 3کلمه رو تکرار کن............خیلی ها مثل من توانایی این کارو ندارن........آپ هات و کل وبلاگت،تماما یک چیز رو ثابت می کنن.....تو هنوز زنده ای!!! و می تونی امید داشته باشی.........هنوز نور رو می بینی و می تونی عشق رو معنی کنی....اما من.........سکوت.........گم شدم در تالار تیره ی سکوت........به منم سر بزن
خوشحلالم که اولین خواننده ی نوشته ام بودید
من این را به فال نیک می گیرم
فروغ وکارهایش را دوست دارم
ممنون یاد آور خاطراتم بودید
لذت بردم...
...
امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله
از قلمتان لذت بردم
و با کمال افتخار از دوستیتان شما را لینک کردم
شمایی که اینقدر خوبی
میشه بیایی و به منی که این قدر بدم بگی چکار کنم؟
و زخم های من همه از عشق است