با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی انی ام
امده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق ان لحظه ی طوفانی ام
دل خوش گرمای کسی نیستم
امده ام تا تو بسوزانی ام
امده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
شعر استاد محمدعلی بهمنی
پ.ن : امشب شدیدا این شعر با دل من همرنگ شد
ای دل غافل
---[قلب]
----[قلب]
-----[قلب]
------[قلب]
-------[قلب]
--------[قلب]
---------[قلب]
--------[قلب]
-------[قلب]
------[قلب]
-----[قلب]
----[قلب]
---[قلب]
----[قلب]
-----[قلب]
------[قلب]
-------[قلب]
--------[قلب]
---------[قلب]
--------[قلب]
-------[قلب]
------[قلب]
-----[قلب]
----[قلب]
kheili ziba bood
یعنی امشب شب خوبی برات بوده، امیدوارم که همینطور باشه، امیدوار م که امشب اون شبی باشه که مدت هاست منتظرش بودی
کاش لطف میکردی خودتون رو معرفی می کردین . نه هنوز منتتظرم . بیشتر از قبل.
و عشق تنها عشق ...
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ...
مرا رساند به امکان پرنده شدن...
خیلی قشنگ بود
اگر از جنبه ی + اش نگاه کنیم، دلت خوب دردی را تجربه می کند ...
...
امضا : نقطه نویس ١٨ ساله
ابر زمستان به تمنا تو دلم....
قانون شکن لینکت کردم اگه افتخار دادی تو هم لینک کن