دلم سخت گرفته از دلتنگی های بی پایان که انگار رو به جاده ی بی نهایت سوق دارند و خیال به اتمام رسیدن و فراموشی را از سر برده اند . دلم سخت گرفته است از کسانی که با حرفی دلی را میشکنند و از روی آن رد میشوند ، سخت دل تنگم از دوستانی که به فراموشی سپردند آنچه را که باهم گذراندیم و خاطراتی که سخت دلم را به درد می آورند .
در این اتاق تاریک ذهنم که جز یاد تو و امثال تو چیزی ندارد ، منتظزت می مانم تا شاید خیال بازگشت کنی و طوفان دلم را با نوازشی آرام !
سالها نالیده بودم : از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
اینک می گویمت٬ خدای را بخوان کز کاروان برایت آتشی به جای بگذارد٬ نه خاکستری.
سلام نوید جان ....
ممنون از حضورت خوشحال شدم
.
.
.
وبلاگ زیبایی هم داری !
بازم بهم سر بزن...
تا اومدنی دوباره منتظر میمونم!