قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

به همین سادگی !

خیلی سادست . زندگی رو نگفتم  ،‌منظورم مرگ است .

آدمی نابود میشود ، هیچ میشود ، اصلا انگار نه انگار که از ابتدا بودی و زندگی کردی . شاید چند قطره اشک که معلوم نیست چه مقدارش حقیقی باشد .

بزارین براتون بگم از یک دختربچه که پدرش به خاطر مریضی روانی همسرش را  جلوی چشمان دخترش به قتل میرساند و پس از مدتی به دلیل عذاب وجدان خودش را نیز جلوی دیدگان دختر بچه اش می کشد .دختر چند سال بعد از طرف پرورشگاه به زن و مردی میانسال داده میشود تا انها به مراقبت و بزرگ کردن وی بپردازند .دختر بزرگ میشود و در سن ۱۸ سالگی ازدواج میکند . اما در یک حادثه ی دیگر در جاده ،‌در حالیکه با شوهرش و دو پسر بچه ی ۱۸ ماهه و ۳ ساله سوار بر موتور بودند با کامیونی تصادف میکنند و پسر بچه ی ۳ ساله و شوهرش نیز فوت میکنند ،‌ و خود دختر هم با حالی وخیم زنده میماند . 

 این اتفاقی بود که برای مریم.م همین چند روز پیش افتاد . کسی که من او را به عنوان یک زن معمولی میشناختم و با کودکانش بارها بودم و انها را سرگرم کرده بودم .

نمیدونم علت کجاست‌؟ چرابعضی وقتها انگار   خدا با کسی لج می کند.............. ؟

شاید همین وقایع و  یا گاهگداری دیدن بندگانی که از خیلی از نعمتها محرومند ، موجب میشود تا ما یادی از  خدا کنیم و بگیم ، خدایا شکرت !

 

یعنی خدایا شکرت که مرا سالم افریدی !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد