قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

قانون شکن

عاشقانه هhttp://www.blogsky.com/cp/weblog/PublishedPosts.bs?rnd=3Tex6fz5WCHY2KCvtPOOWELRsWn5WPgO7Qz8XEW1ای کم رنگ من

اشکها ریختم آن شب !

خستگی های روزمره ، فکرهایی که آدمی را شب ها قبل از خواب به به عالمی بس خیالی و واقعی میبرد ،‌ شب شده بود و من در فکر دوستانی که دارم ،‌دوستانی که داشتم و از دست دادم و یا شاید هم دوستانی که هنوز ندارم ؛ بودم . در همین اثنا به یادبرادرانی افتادم که از هر دوستی برایم ارزشمندترند ، و پدر و مادری که هیچکس نمیتواند برای من جای انان را بگیرد حتی خود خدا ! ارزشهایی که در نیمه ی پنهان ذهنم نهفته ام ،  همین لحظه بود که از ایزدمنان خواستم ،‌خداوندا چه خوب و چه بد بودم این لطف را به ما داشته باش و خانواده را همیشه در کنار هم و سالم نگه دار ! نمی دانم چرا ،‌ولی بعد از این حرف اشکها ریختم . بعد از دوران کودکی به یاد نمی آورم که اینگونه پاک و زلال اشک بریزم ،‌ان هم هنگام صحبت کردن با خدا .

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:14 http://www.wall.blogsky.com

سلام
می دونی آدم گاهی باید برای دله خودش گریه کنه....گاهی که دلش بد ابریه!

نسیم یار جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:39 http://nasimeyar.blogsky.com

الا بذکر الله تطمئن القلوب
ولادت حضرت علی (ع) مبارک.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد